English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (8871 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
single action U یک بار چرخش قرقره با یک بار چرخش دسته
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
every single day <adv.> U روز به روز
single U عزب
single U قایق یک نفره
single U ضربهای بایک امتیاز با تعویض محل دوتوپزن
single U مسابقه یکنفره
single U تنها
single U انتخاب کردن
single U مجرد
single U انفرادی
single U تنها یک نفری
single U فرد
single U تک
single U منفرد
single U ازدواج نکرده
single U استفاده از اعدادی که در یک کلمه ذخیره میشوند
single U ریبون چاپگر که فقط یک بار قابل استفاده است
single up U یک لا کردن طنابها
single value U ارزش منحصر بفرد
is he still single? U ایا هنوز تک است
single last U دوخت لب به لب
single zero U صفرمنفرد
single U یک نفره
every single day <adv.> U هر روز
every single day <adv.> U همه روز
every single day <adv.> U روزانه
every single day <adv.> U روزبروز
every single day <adv.> U بطور یومیه
every single day <adv.> U بطور روزانه
single a U زنای مردزن داریازن شوهر یازن شوهرداربامردبیزن
single U فقط یک
single U واحد
is he still single? U ایا هنوزعزب یا مجرد است
single U جدا کردن برگزیدن
immediate action U عکس العمل فوری
self action U عمل فی نفسه
action U جدیت
right of action U حق اقامه دعوی
action U جنبش حرکت
action U جریان
action U اشاره
action U تاثیر اثر جنگ
action U نبرد
action U پیکار
action U بازی
action U جریان حقوقی تعقیب
action U اقامهء دعوا
action U طرز عمل
action U گزارش وضع
action U اشغال نیروهای جنگی
right of action U حق طرح دعوی در دادگاه
self action U خود عملی
right of action U حق طرح دعوی دردادگاه
right of action U حق ترافع
immediate action U عملیات فوری
action U رفتار
appropriate action U اقدام مقتضی
action U کردار
action U عمل
out of action U غیر فعال
out of action U خراب
out of action U خارج ازنبرد
action U فعل اقدام
containing action U عملیات احاطهای بازدارنده
course of action U راه کار
action U کنش
down [out of action, not in use] <adj.> U خراب [ازکارافتاده]
down [out of action, not in use] <adj.> U ازکارافتاده
action U کار
course of action U روش انجام کار
out of action U از نبرد خارج شده
action U تمرین
action U پیامی که به کاربر نشان داده میشود که اعلام کند یک عمل یا یک ورودی نیاز است
action U که باعث میشود نشانه گر به میله عمل در بالای صفحه برود
action U عمل انجام شده
action U در حقیقت آن منو انتخاب میشود
action U اژیرش
action U شی که کاربر باید به آن عمل را اعمال کند
action U لیست امکانات
action U کل عملیاتی که در یک عمل رخ می دهند.
action U حرف یکتایی که در رابط ه با یک منوی خاص برای افزایش سرعت عمل میکند و وقتی که کاربر این حرف را انتخاب میکند
action U وقتی کاربر نشانه گر را به سوی یک منوی خاص در میله عمل می برد
action U تمام منو زیر نام آن نمایش داده میشود
action U انجام کاری
action U خط اول صفحه نمایش که نام منوها را نشان میدهد
action U جنبش
action U عملیات جنگی
action U جنگ
action U عمل کاربر مانند انتخاب یک کلید
action U سهم سهام شرکت
action U اقدام
action U فرمان حاضر به تیر
action U اثر
action U عامل
action U کار اقدام
action U جنگ عملیات
single life U زندگی مجردی
single phase U تک فازه
single phase U برق یک فاز
single lane U شاهراه یک خطه
single life U تجرد
single minimum U تک کمینه
single perforated U باروت یک سوراخه
single load U بار تک
single line U مدار یک خطه مخابراتی درخواست مستقیم یا یک طرفه
single name paper U سفته دارای یک امضاء
single pneumonia U اماس یک شش
single purpose U تک منظوره
single reduction U تقلیل سرعت تکی
single space U در میان سطور فقط یک فاصله گذاردن تک فاصله کردن
single shot U یکبارهای
single shot U گلوله منفرد
single shot U تک گلولهای تک تیر
single shot U اسلحه تک تیر
single skinned U یک جداره
single precision U دقت یگانه
single precision U دقت تک
god is single U خدا یکتایا واحد است
single pole U تک قطب
single pole U چوبدستی تکی اسکی
single precision U تک دقتی
single life U انفرادی
single precision U با دقت معمولی
single skinned U یک پوسته
single precision U دقت واحد
single sling U باربردار یک بندی
single barreled U یک لول
single conductor U هادی تک رشتهای
single core U کابل یک رشتهای
single core U هادی تک رشتهای
single crystal U تک بلور
single density U با تراکم واحد
single density U چگالی تک
single ended U یکطرفه
single ended U یکسو
single conductor U سیم تک رشتهای
single combat U اثبات حقانیت بوسیله نبرد تن به تن battle of wager
single combat U جنگ تن بتن
single address U با یک نشانی
single address با یک آدرس
single address U بایک نشانی
single base U باروت یک حبهای
single base U تک مادهای
single acting U یکطرفه
single blessedness U بی زنی یا انفراد
single bond U پیوند یگانه
single bond U پیوند ساده
single entry U حسابداری فردی
single entry U حسابداری ساده
single handed U یکدستی
single haneded U یک تنه
single haneded U تنهایی
single hearted U امین
single hearted U وفادار
single hearted U بی ریا
single hearted U یکدل
single ignition U احتراق تک برقی
single interlocking U یک پیچه
single handed U تنها
single footer U تک رو
single foot U تکاور تک رو بودن
single envelopment U احاطه یک طرفه
single file U صف نظامی که یکی یکی پشت سرهم باشند
single file U یک ردیف ستون
single file U ستون یک
single file U به ستون یک
single flow U راه یک طرفه
single flow U جاده یک مسیره
single foot U تک روی
single foot U اسب تک رو
single lane U شاهراه یک طرفه
single haneded U دست تنها
single line U خط مجزا
single line U خط تنها
single line U ردیف مجزا
single line U ردیف تکی
single yarn U نخ یک لا [این نخ از تابیده شدن الیاف در یک جهت بوجود می آید و قبل از مرحله چندلا تابی است.]
single sign-on U ورود یگانه به سیستم [رایانه شناسی]
single flight U پرواز رفت
with single cream U با کرم یا خامه کم
a single room U یک اتاق یک نفره
single-decker U اتوبوسیکطبقه
single-minded U مصمم
single sex U مدرسهباشگاهویاارگانغیرمختلط
single parent U بچهایکهفقطیاپدرویامادرداشتهباشد
single cream U خامهپرچرب
single file U به ستون یک حرکت کنید
to be single-minded <idiom> U مصمم بودن [اصطلاح]
single breasted U دارای دکمه در یک طرف کت کت دو یا سه دکمه
single-breasted U دارای دکمه در یک طرف کت کت دو یا سه دکمه
single-handed U تنها
single-handed U یک دستی
single minded U امین
single minded U بی تزویر
single minded U مصمم
single minded U بااراده
single-minded U امین
single-minded U بی تزویر
single-minded U بااراده
single transposition U نوعی تبدیل به رمز که فقط ازیک نوع کلید رمز استفاده میشود
single-digit <adj.> U تک رقمی
Recent search history Forum search
1لنگه کفش
2single gas
2single gas
2عدم هماهنگي
1The generator is maintaining its terminal voltage at 1.0 p.u. under voltage regulator action.
2ظروف یکبار مصرف بصورت عامیانه به انگلیسی چی میشه
2صفات ملکی را توضیح دهید.
0single course
0implication
0پیامی در یک گروه خبری
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com